شهرآرانیوز - من سرگذشتِ یأسم و امید از آن دست کتابهایی است که خواندنش به یادمان میآورد که انسان بودن از جمله کارهای سخت است. تمرین مداوم امیدواری و ناامیدی، نوسان در میان اندوه و سوگواری و شادی بیوقفه، تمرین مداومِ امیدواری مثل همان شاخهای که شاعر گفته است در جنگل رو به سوی نور فریاد میکشد.
من سرگذشتِ یأسم و امید سیزده جستار روایی کوتاه و بلند است که روایت چهرههای شاخص از تحولات جامعه و کشورشان است، تحولاتی که هرکدام خطی مهم در صفحه تاریخ جهان است، از روایت دورفمن از شیلی بدون آلنده تا روایت آرونداتی رویِ هندی درباره ۱۱ سپتامبر و جنگهایی که آمریکا راه انداخته است.
در این کتاب میتوانید ۱۳ جستار «سالهای سیاه» نوشته نلسون ماندلا، «سمتوسوی دل» نوشته واسلاو هاول، «در ستایش صدای آدمی» نوشته ادواردو گالیانو، «کودکی و شعر» از پابلو نرودا، «ناامیدی دروغی است که به خودمان میگوییم» نوشته تونی کوشنر، «ما همه خالد سعیدیم» نوشته وائل غنیم، «سپتامبر بیا» نوشته آرونداتی روی، «سیاهچاله» نوشته آریل دورفمن، «نامهای از زندان بیرمنگام» نوشته مارتین لوترکینگ، «ایستادگی در برابر هراس» نوشته پیتر آکرمن و جک دووال، «امید علیه امید» نوشته نادژدا ماندلشتام، «فقط عدالت میتواند راه بر نفرین بربندد» نوشته آلیس واکر، و «بدون بخشایش آیندهای در کار نخواهد بود» نوشته دزموند توتو را بخوانید و با هرکدام از این جستارها سری به گوشهوکنار تاریخ پر از فرازوفرود انسان در زمین بزنید، تاریخی که با سیاست گره خورده است و گاهی تمامیتخواهی و گاهی درک نکردن شرایط آزادی توانسته رنج و ناامیدی را در پی داشته باشد.
آزاده کامیار، مترجم کتاب، درباره این مجموعه که پل روگات لوب جمعآوری کرده نوشته است:
این کتاب مجموعه جستارهایی است که نویسندگان آنها به زبانی شیوا تجربهشان را از بخشی از تاریخ انسان بودن روایت میکنند، روایتهایی حقیقی از امید و ناامیدی، شهامت و هراس و صدالبته مقاومت، هرآنچه در زمانه بیم، در تاریکنای زمهریر یأس، قلبمان را روشن میکند و یادمان میآورد چهبسیار آدمیانی که در طول این تاریخِ پر از نقطههای سیاه و سفید و سرخ و خاکستری مثل ما رنج بسیار به جان کشیدهاند اما پا پس نکشیدهاند.
کتاب بخشهای خواندنی بسیاری دارد. یکی از جستارهای خواندنی نوشته آریل دورفمن با عنوان «سیاهچاله» درباره انقلاب شیلی و اتفاقات بعد از آن است. او سیر اتفاقات از پیروزی آلنده تا کودتای پینوشه و تجربه امیدواری و ناامیدیاش را با شرح یک عکس نشان میدهد، عکسی از ایوان کاخ ریاستجمهوری شیلی در روزی که آلنده رسما رئیسجمهور شد تا روزی که جتهای بریتانیایی تحت فرمان ژنرال پینوشه به کاخ حمله میکنند و همان ایوان که روزی روی آن غریو شادی کشیده شده است از بین میرود و حفرهای فراخ بهجا میماند، حفرهای که رؤیاهای آن جماعت در آن دفن میشود. دورفمن در شرح همین عکس است که اتفاقات را تحلیل میکند و میگوید که چرا این حفره درست شده است.
یکی دیگر از جستارهای خواندنی این کتاب نوشته مارتین لوترکینگ درباره مبارزات آنها در آمریکا با هدف کسب حقوق برابر برای سیاهپوستان است که با عنوان «نامهای از زندان بیرمنگام» منتشر شده است. کینگ نکته جالبی را درباره زمان مطرح میکند و مینویسد:
این تلقی که در گذشت زمان چیزی وجود دارد و آن چیز درمان همه دردهاست بهشکل غریبی غیرمنطقی است. در واقع زمان بیطرف است. میتوان آن را ویرانگر یا سازنده بهکار گرفت... .
از دیگر جستارهای خواندنی و عمیق کتاب من سرگذشتِ یأسم و امید، نوشته واسلا هاول است که با عنوان «سمتوسوی دل» منتشر شده و درباره امید است. او امید را چیزی مرتبط با بیرون نمیداند و آن را درون انسان تعریف میکند و مینویسد:
امید پیشگویی نیست، موضعگیری روح است، سمتوسوی دل است. امید از جهانی که آدمی در همان دم تجربه میکند فراتر میرود و آن سوی افقهای این جهان لنگر میافکند...
هرچه موقعیتی که در آن امیدوار باقی میمانیم ناممکنتر باشد امیدی که از خود نشان میدهیم عمیقتر است. امید هیچ ربطی به خوشبینی ندارد. بهمعنای اعتقاد راسخ هم نیست که راهی خاص به نتیجهای مطلوب میرسد، بلکه یقینی است که میگوید پیمودن آن راه خاص، فارغ از نتیجه، با عقل جور درمیآید.
کتاب من سرگذشتِ یأسم و امید سرگذشت انسان را با توجه به همان جمله شاخص ارسطو از انسان تعریف میکند که «انسان حیوانی سیاسی (اجتماعی) است.»
این کتاب کوتاه و خواندنی در ۱۲۲ صفحه در ۱۰۰۰ نسخه و بهقیمت ۸۴هزار تومان از سوی نشر «خوب» منتشر شده است و برای کسانی که علاقهمند به تاریخ هستند و دل در گرو امید دارند میتواند سودمند باشد.